شخصیتهای خودشیفته در روانکاوی کوهوت
شخصیتهای خودشیفته در روانکاوی کوهوت: انواع خود و انواع انتقال
روانکاوی مدرن با نام هاینتس کوهوت (Heinz Kohut) گره خورده است؛ کسی که با نظریهی «روانشناسی خود» (Self Psychology) به بازاندیشی ریشهای در مورد نارسیسیزم و اختلالات خود پرداخت. کوهوت در دههی ۱۹۷۰، در برابر سنت کلاسیک فرویدی که نارسیسیزم را نوعی واپسروی بیمارگون به مرحلهی اولیهی رشد میدانست، این مفهوم را به عنوان بخشی طبیعی و ضروری از رشد روانی کودک معرفی کرد. به نظر او، کودک برای شکلگیری «خودِ سالم» نیازمند تجربهی سهیمشدن در بازتاب (mirroring)، همانندسازی با والد ایدهآل (idealized parental imago) و تجربهی شباهت یا همسانی (alter ego) است.
اگر این نیازها در کودکی به اندازهی کافی ارضا نشوند، فرد در بزرگسالی با انواعی از اختلالات خود و شخصیتهای نارسیستیک مواجه خواهد شد. این مقاله به بررسی دو محور اصلی در روانکاوی کوهوت میپردازد:
۱. انواع انتقال نارسیستیک (Narcissistic Transference)
۲. انواع خود آسیبدیده (Pathological Selves)
در ادامه، با شرح مفصل این دو دستهبندی و کاربردهای بالینی آنها آشنا خواهیم شد:
انواع انتقال نارسیستیک در روانشناسی خود
کوهوت و پیروان او بر این باور بودند که ویژگی متمایز اختلالات نارسیستیک در جریان روانکاوی، ظهور نوعی انتقال خاص است که آن را انتقال نارسیستیک (Narcissistic Transference) نامیدند. این انتقال، تکرار یا احیای مراحلی است که در رشد کودک بهطور طبیعی وجود داشته اما در بزرگسالی به شکلی آسیبزده و بیمارگونه بازمیگردد.
۱. انتقال آینهای (Mirroring Transference)
- در این الگو، بیمار میکوشد شکوه و عظمت «خود بزرگمنش» (grandiose self) را دوباره زنده کند.
- بیمار نیاز دارد که تحلیلگر نقش آینهای را ایفا کند؛ یعنی با تحسین و تأیید، احساس عظمت و خودنمایی او را بازتاب دهد.
- کوهوت سه شکل برای این انتقال توصیف میکند:
- همجوشی با خود بزرگمنش: بیمار وجود درمانگر را مستقل نمیبیند و او را امتداد خود میپندارد.
- انتقال دوقلویی یا «دیگرـایگو» (alter ego/twinship): بیمار درمانگر را همچون همتای خود میبیند که ارزشها و شباهتهای مشترک دارد.
- انتقال آینهای محدود: بیمار میداند درمانگر فردی مستقل است اما ارزش او را صرفاً در حد بازتابدهنده و تأییدکنندهی خود میبیند.
۲. انتقال ایدهآلسازی (Idealizing Transference)
- در این حالت، بیمار «تصویر والد ایدهآل» (idealized parental imago) را فعال میکند.
- بیمار خود را ناتوان و تهی میبیند و برای احساس قدرت و ارزشمندی نیاز دارد با درمانگر (به عنوان اُبژهی ایدهآل) در پیوند بماند.
- هرگونه فاصله گرفتن از این اُبژهی ایدهآل، احساس بیارزشی و پوچی را تشدید میکند.
- این انتقال میتواند در سطوح ابتدایی (آرکائیک) یا در سطحی پختهتر ظاهر شود.
کوهوت (۱۹۷۱) تأکید میکند که ظهور یکی از این دو نوع انتقال در جریان روانکاوی، معیار اصلی برای تشخیص اختلالات خود و نارسیسیزم است. در واقع، بدون مشاهدهی این انتقالها نمیتوان بهطور قطعی از اختلال نارسیستیک سخن گفت.
انواع خود آسیبدیده در روانکاوی کوهوت
کوهوت و وُلف (Kohut & Wolf, 1978) مجموعهای از الگوهای بالینی را به عنوان اشکال مختلف آسیب به «خود» معرفی کردهاند. این الگوها نشان میدهند که وقتی نیازهای بنیادی کودک در مراحل ابتدایی رشد برآورده نشوند، در بزرگسالی به صورت اختلالات مشخصی در ساختار خود بروز مییابند.
۱. خود کمتحریک (Understimulated Self)
- ناشی از فقدان بازتاب و پاسخگویی مناسب در کودکی است.
- فرد دچار احساس کسالت، بیروحی و فقدان شور زندگی میشود.
- کودک ممکن است برای جبران این خلأ به رفتارهای خودآزارگرانه (مانند کوبیدن سر) روی بیاورد.
- بزرگسالان برای فرار از احساس پوچی به اعتیاد، قمار یا روابط جنسی افراطی کشیده میشوند.
۲. خود گسیخته (Fragmenting Self)
- نشاندهندهی «پسروی ساختاری» یا شکست انسجام درونی خود است.
- میتواند به شکل خفیف (مثلاً فرد همیشه مرتب است اما ناگهان آشفته و نامرتب در جلسه حاضر میشود) یا شدید (احساس ازهمپاشیدگی، فقدان تداوم روانی، نگرانیهای هیپوکندریاک) بروز کند.
۳. خود بیشتحریک (Overstimulated Self)
- ناشی از بازتاب افراطی یا نامتناسب در کودکی است.
- فرد با خیالپردازیهای اغراقآمیز دربارهی عظمت و قدرت پر میشود.
- این افراد اغلب گرفتار آرزوهای غیرواقعبینانه و توهم قدرت هستند.
۴. شخصیت تشنهی انعکاس (Mirror-Hungry Personality)
- «خود ابتدایی» (archaic self) و بازتابنایافته دارد.
- در جستوجوی دیگری است که مانند آینه، عظمت او را منعکس و عطش تأییدش را سیراب کند.
- رفتار این افراد معمولاً نمایشی و معطوف به جلب توجه است.
۵. شخصیت ایدهآلطلب (Ideal-Hungry Personality)
- این افراد تنها زمانی احساس ارزشمندی میکنند که با دیگریِ قدرتمند، زیبا یا جذاب در ارتباط باشند.
- دائماً در جستوجوی اُبژههای ایدهآلاند اما هیچ رابطهای نمیتواند خلأ درونی آنان را پر کند.
۶. شخصیت دیگر-ایگو (Alter Ego Personality)
- نیازمند رابطه با فردی است که همانندی و شباهت زیادی با خودشان داشته باشد.
- چنین رابطهای برای آنان حکم تأییدی بر وجود و واقعیت «خود» دارد.
۷. شخصیت تشنهی ادغام (Merger-Hungry Personality)
- مرزهای «خود» در این افراد بسیار سست و مبهم است.
- به سختی میتوانند میان افکار و احساسات خود و دیگری تمایز بگذارند.
- به حضور مداوم دیگری نیاز دارند چون او را بخشی از خود تجربه میکنند.
۸. شخصیت کنارهجو (Contact-Shunning Personality)
- نقطهی مقابل ادغامطلبی است.
- برای انکار نیاز شدید به دیگری، از روابط بینفردی اجتناب میکنند.
- در ظاهر مستقل و بینیاز به نظر میرسند اما در عمق وجودشان عطش وابستگی شدیدی نهفته است.
پیامدهای درمانی
شناخت این دستهبندیها اهمیت بسیاری در درمان بالینی دارد. درمانگر در روانکاوی خود باید بهعنوان «selfobject» عمل کند؛ یعنی نقشی ایفا کند که بتواند نیاز بنیادین بیمار را در لحظه پاسخ دهد. برای مثال:
- در برابر شخصیتهای mirror-hungry، باید بهگونهای عمل کرد که تجربهی دیدهشدن و تأیید واقعی شکل بگیرد.
- در کار با ideal-hungry، درمانگر باید ظرفیت تحمل ایدهآلسازی را داشته باشد بدون آنکه خود گرفتار این تصویر شود.
- در مورد merger-hungry، حفظ مرزهای سالم و همزمان ایجاد تجربهی حضور حمایتی ضروری است.
به تعبیر کوهوت، درمانگر باید با «همدلی فعال» وارد دنیای بیمار شود تا شکافهای آسیبدیدهی خود به تدریج ترمیم شوند.
مثال بالینی شخصیت نارسیستیک
مریم، زن ۳۲ سالهای است که به رواندرمانی مراجعه کرده است. او مدام دربارهی وضعیت قلبش، معدهاش یا هر درد کوچکی که احساس میکند، نگران است. حتی بعد از آزمایشها و معاینات پزشکی که نشان میدهد سالم است، همچنان فکر میکند «ممکن است مشکلی جدی داشته باشم و پزشکان آن را نمیبینند».
این نوع نگرانی در روانکاوی کوهوت معمولاً با خود گسیخته (Fragmenting Self) مرتبط است، جایی که فرد احساس انسجام درونی ندارد و حتی کوچکترین ناراحتی جسمانی به او حس ازهمپاشیدگی روانی و ترس از بیارزشی میدهد.
جمع بندی
روانکاوی کوهوت با معرفی مفاهیمی چون mirroring, idealizing, و alter ego نشان داد که اختلالات خودشیفتگی صرفاً واپسروی بیمارگونه نیستند، بلکه پیامد شکست در رشد طبیعی «خود» هستند.
دستهبندی انواع انتقال نارسیستیک و انواع خود آسیبدیده به ما کمک میکند تا:
۱. پیچیدگیهای شخصیتهای خودشیفته را بهتر درک کنیم.
۲. در فرآیند رواندرمانی با انعطاف و همدلی بیشتری عمل کنیم.
۳. مسیر ترمیم و بازسازی خودِ آسیبدیده را فراهم کنیم.
منابع
سنت کلر، م. (1401). درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود (ح. علیآقایی، ع. طهماسب، مترجم). تهران: نشر نی.
Kohut, H. (1971). The Analysis of the Self. New York: International Universities Press.
Kohut, H., & Wolf, E. S. (1978). Disorders of the self and their treatment. International Journal of Psycho-Analysis, 59, 413–425.
Wolf, E. S. (1988). Treating the Self: Elements of Clinical Self Psychology. New York: Guilford Press.
دیدگاهتان را بنویسید