واپس رانی: اصلی ترین مکانیزم دفاعی

فهم واپسرانی بهعنوان یک مکانیزم دفاعی
کاوشی در پیچیدگیهای واپسرانی در روانشناسی؛ از نقش آن بهعنوان مکانیزم دفاعی تا تأثیرش بر سلامت روانی و جسمی.
نویسنده: دکتر کارلی کلینی ، 2024
واپسرانی یک مکانیزم دفاعی روانشناختی است که نقشی اساسی در شکلدهی به چشمانداز روانی و عاطفی ما ایفا میکند. این مفهوم نخستین بار توسط زیگموند فروید مطرح شد. واپسرانی شامل سدکردن ناخودآگاه افکار، خاطرات و هیجانهای ناخواسته و آزاردهنده است تا وارد آگاهی نشوند. این مقاله به پیچیدگیهای واپسرانی میپردازد و ویژگیها، پیامدها بر سلامت روان و جسم، و رویکردهای درمانی برای مواجهه با هیجانهای واپسراندهشده را بررسی میکند.[1]
فهم واپسرانی
واپسرانی فرایند راندن افکار و احساسات ناراحتکننده یا غیرقابلقبول به ناخودآگاه است. برخلاف «سرکوب» که تلاشی آگاهانه برای کنترل یا نادیدهگرفتن هیجانهاست، واپسرانی بدون آگاهی رخ میدهد. این مکانیزم کارکردی حفاظتی دارد و به افراد امکان میدهد از آشفتگی هیجانی ناشی از تجربههای آسیبزا یا ناخوشایند پرهیز کنند.[2]
نشانهها و علائم واپسرانی
واپسرانی میتواند در نشانههای روانی و جسمی مختلف ظاهر شود، اغلب بدون اینکه فرد از علت اصلی آن آگاه باشد. برخی نشانههای رایج عبارتاند از:[3]
- کرختی هیجانی: دشواری در شناسایی یا بیان احساسات که به حالتی از گسست یا بیحسی منجر میشود.
- نوسانات خلقی: تغییرات ناگهانی در خلق، مانند گذار از شادی به تحریکپذیری، بدون دلیل آشکار.
- اجتناب: دوری از موضوعات، افراد یا موقعیتهایی که ممکن است هیجانهای واپسراندهشده را فعال کنند.
- تغییرات رفتاری: درگیرشدن در رفتارهای اجباری یا اعتیادها، مانند کار بیشازحد، خرید افراطی یا مصرف مواد، برای منحرف کردن توجه از هیجانهای زیرین.
- نشانههای جسمی: تجربه مشکلات جسمی غیرقابلتوضیح مانند سردرد، تنش عضلانی یا ناراحتیهای گوارشی.
تأثیر واپسرانی بر سلامت روانی و جسمی
گرچه واپسرانی میتواند تسکین موقتی از رنج هیجانی فراهم کند، اما در بلندمدت ممکن است پیامدهای جدی برای سلامت روانی و جسمی داشته باشد. هیجانهای واپسراندهشده ممکن است بهطور غیرمنتظره دوباره پدیدار شوند و به اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دامن بزنند.[4]
- اثرات روانی: واپسرانی میتواند خطر ابتلا به اختلالات اضطرابی، افسردگی و سایر اختلالات خلقی را افزایش دهد. تلاش مداوم برای پنهان نگه داشتن هیجانها میتواند منجر به استرس مزمن و بیثباتی هیجانی شود.
- اثرات جسمی: بدن غالباً به هیجانهای واپسراندهشده با نشانههای جسمی پاسخ میدهد. واپسرانی مزمن میتواند دستگاه ایمنی را تضعیف کند، خطر بیماریهای قلبیعروقی را افزایش دهد و به شرایط درد مزمن منجر شود. مطالعات نشان دادهاند که افرادی با هیجانهای واپسراندهشده ممکن است سطح بالاتری از درد جسمی را در بیماریهایی چون آرتروز یا سرطان تجربه کنند.
نظریهها و مناقشات پیرامون واپسرانی
واپسرانی موضوعی بحثبرانگیز در روانشناسی بوده و نظریههای مختلفی تلاش کردهاند پویاییها و پیامدهای آن را توضیح دهند.
- نظریه فرویدی: زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، بر این باور بود که واپسرانی یک مکانیزم دفاعی بنیادی است که فرد را از رنج عاطفی محافظت میکند. او استدلال میکرد هیجانهای واپسراندهشده میتوانند از طریق رؤیاها، لغزشهای کلامی یا آشفتگی روانی دوباره بروز کنند و بر رفتار و فرایندهای فکری اثر بگذارند.[5]
- فرضیه فراموشی سازگارانه: برخی متخصصان معتقدند واپسرانی کارکردی سازگارانه دارد و به افراد کمک میکند بر چالشهای کنونی تمرکز کنند، بیآنکه از آسیبهای گذشته در هم شکسته شوند. این فرضیه نشان میدهد واپسرانی میتواند تابآوری روانی را ارتقا دهد.
- مناقشات: مفهوم «خاطرات واپسراندهشده»، بهویژه در زمینهی تروما، همواره محل مناقشه بوده است. منتقدان استدلال میکنند تلاش برای بازیابی این خاطرات، خصوصاً از طریق تکنیکهای درمانی، میتواند به ایجاد «خاطرات کاذب» منجر شود. پژوهشها نشان دادهاند حافظه بهشدت در برابر تلقین و دستکاری آسیبپذیر است و این مسئله نگرانیهایی درباره اعتبار خاطرات بازیابیشده پدید آورده است.
رویکردهای درمانی برای مواجهه با واپسرانی
پرداختن به واپسرانی اغلب نیازمند هدایت متخصصان سلامت روان است که میتوانند به افراد در کشف و پردازش هیجانهای واپسراندهشده کمک کنند. برخی رویکردهای درمانی مؤثر عبارتاند از:
- درمان روانپویشی: که از نظریههای فرویدی تکامل یافته و هدف آن کاوش در ناخودآگاه و آوردن هیجانهای واپسراندهشده به سطح آگاهی است. درمانگران همراه با مراجعان کار میکنند تا هیجانها و خاطرات پنهان را آشکار کنند و بینش و رهایی هیجانی فراهم آورند.
- درمان شناختی–رفتاری (CBT): بر شناسایی و تغییر الگوهای فکری و رفتاری منفی تمرکز دارد. درمانگران به افراد کمک میکنند گرایشهای واپسرانی را بشناسند و راهبردهای مقابلهای سالمتری را توسعه دهند و آگاهی هیجانی و تابآوری را افزایش دهند.
- درمان متمرکز بر هیجان (EFT): بر کاوش و پرداختن به هیجانها در متن روابط تأکید میکند. این رویکرد به افراد کمک میکند پاسخهای هیجانی خود را بفهمند، شیوهی ارتباطشان را بهبود دهند و صمیمیت عاطفی بیشتری تجربه کنند.
منابع:
- https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK559106/
- https://www.verywellmind.com/repression-as-a-defense-mechanism-4586642
- https://link.springer.com/referenceworkentry/10.1007/978-3-319-24612-3_1423
- https://www.simplypsychology.org/defense-mechanisms.html
- https://www.sciencedirect.com/topics/medicine-and-dentistry/freudian-theory#:~:text=Freudian%20theory%20postulates%20that%20adult,principle%20at%20all%20levels%20of
دیدگاهتان را بنویسید