تعریف اید در روانکاوی

روایتی از واژه اید (Id)
تعریف واژه Id در فرهنگ توصیفی انجمن روانشناسی امریکا (APA) :
Id
Id is the most basic and unconscious component of the personality in Freudian psychoanalytic theory. It consists of the instinctual drives—especially sexual and aggressive impulses—and is governed by the pleasure principle, seeking immediate satisfaction without concern for logic, morality, or reality. Present from birth, the id functions entirely outside of awareness, producing psychic energy (libido) and operating through primary processes like fantasy and dream-fulfillment. It is in contrast with the ego and superego, which emerge later to mediate and regulate its demands. (Compare with: ego; superego)
Source: APA Dictionary of Psychology (2018)
تعریف «Id» در فرهنگ توصیفی روانشناسی انجمن روانشناسی آمریکا (APA):
Id (اید): در نظریه روانکاوی فرویدی، نهاد ابتداییترین و ناهشیارترین بخش شخصیت است که شامل سائقهای غریزی، بهویژه امیال جنسی و پرخاشگرانه، میباشد. نهاد تحت سلطه اصل لذت است و خواهان ارضای فوری این امیال است، بدون توجه به منطق، اخلاق یا واقعیت. نهاد از بدو تولد حضور دارد و تماماً در سطح ناهشیار فعالیت میکند. انرژی روانی (لیبیدو) را تأمین میکند و از طریق فرآیندهای اولیه مانند خیالپردازی و رؤیا عمل مینماید. در مقابل آن، ایگو (ego) و سوپرایگو (superego) قرار دارند که در مراحل بعدی رشد شکل میگیرند و وظیفه مهار و تنظیم مطالبات نهاد را بر عهده دارند.
منبع: بازنویسیشده از فرهنگ توصیفی روانشناسی APA، ۲۰۱۸
با کلیک بر لینک زیر می توانید تعریف اید را در سایت APA مشاهده کنید :
اید و ایگو در نظریه ساختاری فروید
اید (id) و ایگو (ego) دو عنصر اصلی در نظریهٔ ساختار شخصیت زیگموند فروید هستند که نخستینبار بهصورت رسمی در سال ۱۹۲۳ معرفی شدند. با اینحال، زمینههای این تمایز را میتوان در آثار اولیهٔ فروید، از جمله پروژهای برای روانشناسی علمی (۱۸۹۵) و مدل توپوگرافیک او از ذهن در تعبیر خواب (۱۹۰۰) نیز مشاهده کرد. نارساییهای مدل توپوگرافیک—که ذهن را به سطوح «هشیار»، «پیشاهشیار» و «ناهشیار» تقسیم میکرد—فروید را واداشت تا به بازنگری در رابطهٔ آگاهی و ناهشیاری بپردازد و نظریهای نوین را مطرح سازد که به نظریهٔ ساختاری شخصیت شهرت یافته است.
در این مدل ساختاری، شخصیت از سه بخش ایگو، اید و سوپرایگو تشکیل شده است. فروید برای درک تفاوت میان ایگو و اید، آنها را بر اساس ویژگیهای ساختاری و کارکردیشان تحلیل میکند.
تفاوت اید و ایگو: از ناخودآگاه تا عملکرد شناختی
برخلاف ایگو که با آگاهی پیوند دارد، اید کاملاً ناهشیار است. ایگو میتواند «بداند» و نیز «شناخته شود»، هرچند بخشهایی از عملکرد آن مانند سازوکارهای دفاعی میتوانند ناهشیار باقی بمانند (فروید، 1923b). در مقابل، فروید از اید بهعنوان «بخش تاریک و غیرقابلدسترس شخصیت ما» یاد میکند (فروید، ۱۹۳۳).
ایگو ساختاری سازمانیافته و ترکیبی دارد و توانایی یکپارچهسازی دادههای روانی را داراست—ویژگیای که بهکلی از اید غایب است. فروید مینویسد:
«آنچه ایگو را از اید بهویژه متمایز میسازد، گرایش آن به ترکیب و انسجام در فرایندهای ذهنی است؛ قابلیتی که در اید بهکلی وجود ندارد» (فروید، ۱۹۳۳).
همچنین، ایگو نقش عاملی فعال را ایفا میکند و آغازگر عمل است، در حالیکه اید فقط میتواند بر ایگو تأثیر بگذارد تا به خواستههایش جامهٔ عمل بپوشاند. فروید مینویسد:
«در هر فرد، سازمانی منسجم از فرایندهای روانی وجود دارد که آن را ایگو مینامیم… ایگو بر فعالیت حرکتی نظارت دارد و آگاهی به آن وابسته است…» (فروید، 1923b)
اید: برآمده از غریزه و واپسراندهها
اید را میتوان از دو جنبه، که با هم ناسازگار نیستند، درک کرد:
-
اید بهمثابه مخزن غرایز زیستی ناهشیار: در این معنا، اید مجموعهای از نیروهای غریزی است که بهطور مستقیم تحت تأثیر بدن قرار دارد و بهدنبال ارضای فوری نیازهاست. فروید مینویسد:
«اید دیگی جوشان از برانگیختگیهاست… و نسبت به دنیای بیرون بیواکنش باقی میماند» (فروید، ۱۹۳۳،؛ فروید، ۱۹۴۰).
-
اید بهمثابه جایگاه واپسراندهها: در این معنا، اید شامل تمامی تکانههایی است که در فرایند واپسرانی سرکوب شدهاند. فروید بیان میکند:
«بازپسراندهها نیز در اید ادغام میشوند و صرفاً بخشی از آن را تشکیل میدهند» (فروید، 1923b ؛ ۱۹۳۳،).
این بخش از اید، فارغ از زمان باقی میماند و در چهارچوب همان فرایندهای غریزی عمل میکند (فروید، ۱۹۳۳، ص. ۷۴).
فرایندهای اولیه و ثانویه: اصل لذت در برابر اصل واقعیت
تفاوت بین اید و ایگو با تمایز فروید میان فرایندهای نخستین (primary processes) و فرایندهای ثانویه (secondary processes) نیز همراستاست. گیل (۱۹۶۳) مینویسد: «معیارهای ناهشیار و پیشاهشیار همان معیارهای اید و ایگو هستند».
اید تابع اصل لذت (Pleasure Principle) است و صرفاً در پی لذت فوری است، در حالی که ایگو تابع اصل واقعیت (Reality Principle) است و به ایمنی، پیشبینی خطر، و تأخیر در ارضای نیازها برای حفظ خود توجه دارد (فروید، ۱۹۴۰، ص. ۱۹۹؛ 1923b، ص. ۵۶).
ایگو بهمثابه میانجی: اجرای خواستههای اید در دنیای واقعی
به دلیل بیاعتنایی اید به واقعیت و امنیت، ایگو نقش واسطهای بین اید، سوپرایگو و دنیای بیرونی را برعهده میگیرد. فروید توصیف میکند که:
«ایگو همچون موجودی مرزی، میان اید و جهان میانجیگری میکند؛ تلاش میکند خواستههای اید را در دنیای واقعی محقق کند و از طریق فعالیت عضلانی، جهان را با اید هماهنگ سازد» (فروید، 1923b، ص. ۵۶؛ فروید، ۱۹۲۴، ص. ۱۶۷؛ ۱۹۳۳، ص. ۷۵).
در نهایت، ایگو عاملی شناختی، تنظیمگر و اجرایی است که با ادراک، پیشبینی، و مهار، بین نیروهای ناهشیار و واقعیات جهان بیرونی تعادل برقرار میکند.
منابع :
.Gill M. M. (1963). Topography and Systems in Psychoanalytic Theory. New York: International Universities Press
.Freud S. (1923b). The Ego and the Id, Standard Edn, Vol. XIX. London: Hogarth
.Freud S. (1933). New Introductory Lectures on Psycho-Analysis, Standard Edn, Vol. XXII. London: Hogarth
.Freud S. (1940). An Outline of Psycho-Analysis, Standard Edn, Vol. XXIII. London: Hogarth
ترجمه این متن توسط تیم سایکوداک انجام شده است، جهت دیدن منبع اصلی متن روی لینک زیر کلیک کنید :
https://www.frontiersin.org/journals/psychology/articles/10.3389/fpsyg.2014.00666/full
دیدگاهتان را بنویسید