واپسرانی چیست؟ تعریف علمی و روانکاوانه Repression از دیدگاه فروید

روایتی از واژه «واپسرانی» Repression
واپس رانی عملی است که در آن فرد تلاش می کند تا بازنمایی هایی که با خاطرات او درهم تنیده شده اند را از حوزه آگاهی خود دور کرده و به ناهشیار بفرستد. فروید از واژه آلمانی «Verdrangung» که معادل آن در انگلیسی «Repression» و در فارسی «واپس رانی» ترجمه شده است در معنای گسترده ای استفاده کرد و همین باعث میشود که این واژه کاربرد دفاعی داشته باشد یعنی آن را به عنوان یک مکانیسم دفاعی در نظر گرفت.
در واقع در تعریف Repression میتوان گفت: فعالیتی ذهنی که فعالانه تصورات و آرزوها و افکار یا خیالات آدمی را از حوزه هشیاری بیرون نگه می دارد. «واپس رانی» نشان دهنده انگیزه بنیادین ذهن است در ناهشیار نگه داشتن بعضی تصورات. «فروید، جاناتان لیر، ترجمه علیرضا طهماسب».
در این مقاله قرار هست که تعریف لغت «واپس رانی» را در دیکشنری APA مرور کنیم. هم تعریف انگلیسی واپس رانی و هم تعریف فارسی آن در این فرهنگ توصیفی انجمن روانشناسی امریکا در ادامه این مطلب آمده است، که میتوانید این توضیح را به صورت صوتی هم بشنوید.
برای شنیدن نسخه صوتی و روخوانی متن انگلیسی به همراه ترجمه کلیک کنید :
تعریف «واپسرانی» در فرهنگ توصیفی انجمن روانشناسی امریکا (APA)
Repression
In classical psychoanalytic theory and related depth psychology approaches, repression is considered a fundamental defense mechanism that excludes painful experiences and unacceptable impulses from conscious awareness.
در نظریه روانکاوی کلاسیک و دیگر رویکردهای روانشناسی عمقی، واپسرانی به عنوان یکی از مکانیسمهای دفاعی پایهای تعریف میشود که تجربههای دردناک و تکانههای غیرقابلقبول را از حوزه آگاهی حذف میکند.
This process operates unconsciously, serving as a protective barrier against anxiety caused by objectionable sexual desires, hostile feelings, and ego-threatening experiences and memories of various kinds.
این فرآیند در سطح ناهشیار عمل میکند و به عنوان حفاظتی در برابر اضطرابی است که ناشی از امیال جنسی ناخوشایند، احساسات خصمانه، و تجربیات یا خاطرات تهدیدکنندهی ایگو به وجود میآید.
Repression also plays a role in other defense mechanisms such as denial, where an individual initially attempts to suppress unpleasant realities and, if suppression fails, then denies them. (Compare with suppression.)
واپسرانی نقش مهمی در سایر شکلهای دفاعی مانند انکار دارد؛ در این حالت، فرد ابتدا تلاش میکند واقعیتهای ناخوشایند را سرکوب کند و در صورت ناکامی، آنها را انکار میکند. (مقایسه شود با suppression).
(Source: Paraphrased and adapted from the APA Dictionary of Psychology, 2018)
در پاسخ به پرسش «واپسرانی چیست؟»، دیکشنری APA پاسخ میدهد:
در نظریه روانکاوی کلاسیک و دیگر رویکردهای روانشناسی عمقی، واپسرانی به عنوان یکی از مکانیسمهای دفاعی پایهای تعریف میشود که تجربههای دردناک و تکانههای غیرقابلقبول را از حوزه آگاهی حذف میکند. این فرآیند در سطح ناهشیار عمل میکند و به عنوان حفاظتی در برابر اضطرابی است که ناشی از امیال جنسی ناخوشایند، احساسات خصمانه، و تجربیات یا خاطرات تهدیدکنندهی ایگو به وجود میآید. واپسرانی نقش مهمی در سایر شکلهای دفاعی مانند انکار دارد؛ در این حالت، فرد ابتدا تلاش میکند واقعیتهای ناخوشایند را سرکوب کند و در صورت ناکامی، آنها را انکار میکند. (مقایسه شود با suppression).
https://dictionary.apa.org/repression
پرسشهای متداول درباره واپسرانی (Repression) در روانکاوی
در ادامه چند پرسش و پاسخ با موضوع واپس رانی را با هم مرور می کنیم :
واپسرانی (Repression) در روانکاوی به چه معناست؟
واپسرانی یکی از بنیادیترین مکانیسمهای دفاعی است که نخستینبار توسط زیگموند فروید معرفی شد. در این فرآیند، ذهن ناهشیار افکار، تکانهها یا خاطراتی را که از نظر هیجانی تهدیدکنندهاند، به خارج از آگاهی میراند. این محتواها در سطح ناهشیار باقی میمانند و ممکن است بعدها بهصورت علائم روانرنجورانه، رؤیا، یا لغزش زبانی بازگردند.
چه تفاوتی میان واپسرانی (Repression) و سرکوب (Suppression) وجود دارد؟
تمایز کلیدی این دو در آگاهانه یا ناآگاهانه بودن آنهاست. واپسرانی یک فرایند ناهشیار است که بدون دخالت ارادهی فرد رخ میدهد. در مقابل، سرکوب به شکل آگاهانه و ارادی انجام میشود؛ مثلاً زمانی که فرد آگاهانه سعی میکند به موضوعی فکر نکند. در روانکاوی، تنها واپسرانی است که به شکل ساختاری با ناهشیار پیوند دارد.
چرا واپسرانی از نظر روانکاوی اهمیت دارد؟
فروید واپسرانی را “سنگبنای ناهشیار” مینامد. بدون این سازوکار، شکلگیری ساختار روان (اید، ایگو، سوپرایگو) و تعارضات درونی قابل تصور نیست. نشانههای رواننژندانه (نوروتیک)، مانند فوبیا یا وسواس، اغلب به دلیل محتوای واپسراندهشده پدید میآیند. تحلیل این مکانیسم برای درک ریشهی علائم روانی ضروری است.
چه مثالهایی برای واپسرانی در زندگی روزمره میتوان ارائه داد؟
فردی ممکن است هیچ خاطرهای از یک رویداد آسیبزای دوران کودکی نداشته باشد، اما در بزرگسالی دچار اضطراب مزمن، واکنشهای هیجانی شدید یا کابوسهایی شود که با آن خاطره واپسرانده مرتبطاند. واپسرانی موجب فراموشی روانی (psychogenic amnesia) میشود، نه فراموشی ارگانیک.
چگونه میتوان به محتوای واپسراندهشده دست یافت؟
روانکاوی کلاسیک ابزارهایی مانند تداعی آزاد، تحلیل رؤیا، لغزشهای زبانی و پدیده انتقال را برای کشف این محتواها به کار میبرد. فروید معتقد بود که ناهشیار با نشانهها سخن میگوید، نه بهطور مستقیم؛ بنابراین، تفسیر نشانهها کلید دستیابی به محتوای واپسراندهشده است.
آیا واپسرانی همیشه اثر منفی دارد؟
خیر. واپسرانی در کوتاهمدت میتواند نقش حفاظتی داشته باشد و فرد را از فروپاشی روانی در برابر رویدادهای دردناک حفظ کند. اما در بلندمدت، انباشتهشدن این محتواهای ناهشیار ممکن است به بروز اختلالات روانرنجورانه یا روانتنی بینجامد. تعادل در سازوکارهای دفاعی برای سلامت روانی حیاتی است.
کدام اختلالات روانی بیشترین ارتباط را با واپسرانی دارند؟
اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، فوبیاها، هیستری تبدیلی، برخی گونههای افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در بسیاری از موارد با تجربههایی همراهاند که بهواسطهی واپسرانی از سطح آگاهی حذف شدهاند. تحلیل پویشی این اختلالات بدون درک واپسرانی ناقص خواهد بود.
فروید واپسرانی (Repression) را چگونه تعریف میکند؟
در مقالهی بنیادین «واپسرانی» (1915)، فروید واپسرانی را مکانیزمی معرفی میکند که طی آن، نمایندهی روانی یک سائق از ورود به آگاهی منع میشود. وی دو مرحله را برای این سازوکار قائل است: واپسرانی اولیه، که نهادین و ساختاری است، و واپسرانی پسین، که به تجربههای مشخص مربوط میشود.
تفاوت واپسرانی اولیه و واپسرانی پسین چیست؟
واپسرانی اولیه (Urverdrängung) نخستین رانهها و بازنماییهایی را شامل میشود که هیچگاه به آگاهی نرسیدهاند. واپسرانی پسین (Nachträgliche Verdrängung) به محتوایی مربوط است که ابتدا آگاهانه بوده، اما بعدها به دلایلی از آگاهی کنار زده شده است. این تمایز از نظر نظری برای درک ساختار ناهشیار حیاتی است.
آیا مکاتب روانکاوی پس از فروید نیز واپسرانی را میپذیرند؟
بله، اما با تفسیرهای متفاوت. آنا فروید واپسرانی را در مجموعهی مکانیزمهای دفاعی سازماندهی کرد. ملانی کلاین آن را در زمینهی روابط موضوعی بازتعریف کرد. ژاک لاکان آن را با مفهوم “نام پدر” Nom-du-Père و ساختار زبان پیوند داد. هرچند تبیینها متفاوتاند، نقش بنیادی واپسرانی در ساخت روان محفوظ مانده است.
برای مطالعه زندگی نامه فروید روی لینک زیر کلیک کنید :
دیدگاهتان را بنویسید