کرنبرگ و روابط ابژه

اتو کرنبرگ و تلفیق نظریه روابط ابژه با نظریه غرایز
تحلیلی ساختاری از سازمان شخصیت مرزی و اختلال نارسیستیک در روانکاوی معاصر
اتو فرناندو کرنبرگ (Otto F. Kernberg)، روانپزشک و روانکاو اتریشی، یکی از برجستهترین چهرههای روانکاوی معاصر است که بیش از هر چیز بهسبب تلاشهایش در تلفیق نظریه غرایز فرویدی با نظریه روابط ابژه شناخته میشود. او با ایجاد چارچوبی مفهومی برای درک سازمانهای شخصیتی مرزی و نارسیستیک، سهمی بیبدیل در گسترش رویکرد ساختارمحور به آسیبشناسی روانی داشت. کرنبرگ از دهه ۱۹۷۰ تاکنون، بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان روانکاوی در ایالات متحده شناخته میشود و آثار او پایهگذار نسل نوینی از رواندرمانی تحلیلی برای اختلالات شدید شخصیت بوده است.
کرنبرگ در سال ۱۹۲۸ در وین، اتریش، متولد شد. در پی فشارهای سیاسی ناشی از قدرتگیری نازیها، خانوادهاش به شیلی مهاجرت کردند و او در آنجا تحصیلات پزشکی و روانپزشکی خود را بهپایان رساند. در ادامه، برای آموزش رسمی روانکاوی به ایالات متحده رفت و در مرکز آموزش روانکاوی دانشگاه کلمبیا در نیویورک آموزش دید. فعالیتهای حرفهای او عمدتاً در بیمارستان نیویورک-پروسبیترین و مؤسسه اختلالات شخصیت وابسته به دانشگاه ویل کورنل متمرکز بود، جایی که کرنبرگ برای چندین دهه بهعنوان روانکاو، پژوهشگر و درمانگر بالینی نقش ایفا کرد.
کرنبرگ دو هدف اساسی را در کار نظری خود دنبال میکرد:
۱. ایجاد پیوند میان نظریه روابط ابژه و نظریه غرایز در روانکاوی کلاسیک
او معتقد بود که نظریه سنتی فروید دربارهی غرایز (بهویژه میل جنسی و پرخاشگری) همچنان قابلیت تبیین پویاییهای درونی را دارد، بهشرط آنکه در پرتو یافتههای جدید روابط ابژه مورد بازخوانی قرار گیرد. بهزعم کرنبرگ، روابط نخستین کودک با ابژهها (والدین یا مراقبان اولیه) از طریق درونیسازی، ساختار روانی را شکل میدهند، اما این فرایند تحت تأثیر نیروهای غریزی عمل میکند و بدون لحاظ نیروهای لیبیدویی و پرخاشگرانه، نظریه روابط ابژه ناقص خواهد بود (Kernberg, 1976).
۲. ساخت چارچوبی مفهومی برای درک و درمان سازمانهای شخصیتی مرزی و نارسیستیک
کرنبرگ اختلالات شخصیت را نه صرفاً مجموعهای از علائم، بلکه بهمثابه سازمانهای ساختاری روانی تحلیل میکرد که در پی شکست در ادغام بازنماییهای درونیشدهی خود و ابژه شکل میگیرند. او سازمان شخصیت مرزی را نوعی ساختار میانه (intermediate structure) میان ساختار رواننژند (نوروتیک) و روانپریش (سایکوتیک) میدانست (Kernberg, 1967).
مفهوم ابژه در نظریه کرنبرگ
مفهوم «ابژه» (object) در روانکاوی، بهویژه در سنت روابط ابژه، صرفاً به معنای شیء خارجی نیست، بلکه اشاره به بازنماییهای روانیِ افراد مهم زندگی، بهویژه مراقبان اولیه دارد. کرنبرگ این مفهوم را در متن نظریه ساختاری خود بسط میدهد:
- ابژه برای کرنبرگ، نه تنها نماینده فردی بیرونی است، بلکه یک ساختار ذهنی درونیشده است که همراه با عاطفه و تجربههای اولیه در ذهن کودک حک شده است.
- این ابژهها (خوب یا بد، پرخاشگر یا حمایتگر) در تعامل با بازنماییهای خود، پایهگذار «خود» و «دیگری» در ذهن هستند.
- ادغام تدریجی ابژههای مثبت و منفی و نیز تجربههای متناقض از مادر یا پدر، گامی ضروری در تحول شخصیت سالم به شمار میرود.
- در اختلالات شدید، این ابژهها در ذهن فرد بهصورت قطبی و گسسته باقی میمانند (مثلاً مادرِ کاملاً خوب یا مادرِ کاملاً بد)، که این حالت زمینهساز دفاعهای ابتدایی مانند «تقسیم» (splitting) میشود.
فرایند شکلگیری ساختار روانی: از درونفکنی تا هویتیابی
برای درک تبیین ساختاری کرنبرگ از اختلالات شخصیت، باید با سه مفهوم کلیدی آشنا شد که سیر تحولی شکلگیری شخصیت را توصیف میکنند:
۱. درونفکنی (Introjection)
درونفکنی به معنای درونیسازی تجربههای هیجانی با ابژههای اولیه و ساختن بازنماییهای ذهنی از آنها است. کودک نه تنها حضور فیزیکی مادر را تجربه میکند، بلکه هیجانات مثبت یا منفی همراه آن را بهصورت بازنماییهای ذهنی از «خود» و «دیگری» درونی میسازد.
۲. همانندسازی (Identification)
پس از تثبیت این بازنماییها، کودک با ابژههای درونیشده همانندسازی میکند، یعنی ویژگیها و هیجانات نسبت دادهشده به آنها را به خود نسبت میدهد. این همانندسازیها سازندهٔ لایههای مختلف ایگو، سوپرایگو و خودآرمانی هستند.
۳. هویتیابی ایگو (Ego Identity)
در صورت ادغام و ثبات یافتن این بازنماییها، فرد به یک درک منسجم و پایدار از خویشتن دست مییابد که هویت ایگو را شکل میدهد. ناپایداری یا قطبیماندن این بازنماییها، منجر به پراکندگی هویت میشود؛ خصیصهای کلیدی در سازمان شخصیت مرزی.
سازمان شخصیت مرزی از دیدگاه کرنبرگ
کرنبرگ سازمان شخصیت مرزی (Borderline Personality Organization) را نه صرفاً یک اختلال بالینی، بلکه یک ساختار روانی مجزا با ویژگیهای زیر میداند:
۱. پراکندگی هویت (Identity Diffusion)
ناتوانی در دستیابی به یک هویت یکپارچه و پایدار از خود و دیگران. بیمار مرزی دچار تجربههای متناقض، ناپایدار و گاه متضاد نسبت به خود و دیگران است.
۲. دفاعهای ابتدایی (Primitive Defenses)
استفاده فراوان از مکانیسمهایی مانند تقسیم (splitting)، فرافکنی (projection)، همانندسازی فرافکنانه (projective identification) و ایدهآلسازی/بیارزشسازی. این دفاعها بازتاب ناپختگی ساختار ایگو هستند.
۳. واقعیتآزمایی نسبتاً سالم
برخلاف بیماران روانپریش، افراد مرزی اغلب قادر به تمایز میان خیال و واقعیت هستند، اما این توانایی در موقعیتهای فشار روانی شدید ممکن است موقتاً تضعیف شود.
آسیبشناسی شخصیت مرزی
از منظر کرنبرگ، اختلال شخصیت مرزی بر پایه شکست در یکپارچهسازی بازنماییهای خود و ابژه بنا شده است. علائم بارز این ساختار روانی شامل موارد زیر است:
- بیثباتی هیجانی شدید و نوسانهای خلقی
- روابط بینفردی آشوبناک با ایدهآلسازی و بیارزشسازی متوالی
- خشم شدید و کنترلنشده، بهویژه خشم نارسیستیک
- تجربه مزمن از تهیبودن، پوچی و ناارزندهسازی خود
- رفتارهای تکانهای، خودآسیبزننده یا تهدید به خودکشی
- ترس شدید از رهاشدگی و تلاشهای مفرط برای اجتناب از آن
شخصیت نارسیستیک بهمثابه زیرگروهی از ساختار مرزی
کرنبرگ اختلال شخصیت نارسیستیک (NPD) را گونهای خاص از سازمان مرزی میداند. این افراد گرچه ممکن است از نظر اجتماعی موفق یا ظاهراً بااعتماد بهنفس باشند، اما در زیر سطح ظاهری:
- از یک «خود کاذب بزرگنماییشده» دفاع میکنند
- همدلی و پیوند هیجانی با دیگران ندارند
- بهشدت به تحسین بیرونی نیاز دارند
- در برابر ناکامی یا انتقاد واکنشهای خشمگینانه و تخریبی نشان میدهند
رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP)
رواندرمانی متمرکز بر انتقال، یا TFP، شیوهی درمانیای است که کرنبرگ و همکارانش برای درمان بیماران با سازمان شخصیت مرزی و نارسیستیک طراحی کردند. این رویکرد ریشه در روانکاوی سنتی دارد، اما ساختار یافتهتر، متمرکزتر و مناسبتر برای بیماران با دفاعهای ابتدایی است.
ویژگیهای کلیدی TFP:
- تمرکز بر انتقال: تحلیل ارتباط فعلی بیمار با درمانگر، بهمثابه بازنمایی روابط اولیه، محور اصلی درمان است. درمانگر تلاش میکند بازنماییهای دوپارهشدهای را که در انتقال ظاهر میشوند، شناسایی و تفسیر کند.
- مرزهای محکم درمانی: بیماران مرزی اغلب مرزهای بینفردی را بهراحتی درهم میشکنند. TFP بر ثبات چارچوب درمانی و روشن بودن نقشها تأکید میکند تا ایگو را تقویت کند.
- تحلیل دیادهای خود–ابژه: درمانگر به بیمار کمک میکند که بازنماییهای قطبیشده را (مثل مادر کاملاً خوب یا مادر کاملاً بد) بشناسد، رویارویی کند، و بهتدریج آنها را در هم ادغام کند. این فرایند، کلید دستیابی به انسجام هویتی و کاهش نشانههای مرزی است.
- رویارویی و تفسیر مستمر: برخلاف رویکردهای حمایتیتر، درمانگر TFP با صراحت و پیگیری زیاد به تحلیل تعارضات بیمار میپردازد، حتی زمانی که بیمار در برابر این مواجههها مقاومت میکند. هدف نهایی، تحول ساختار روانی است، نه صرفاً کاهش نشانهها.
مطالعات پژوهشی نشان دادهاند که TFP میتواند بهبود قابل توجهی در زمینهی خلق، کنترل تکانهها، روابط بینفردی و انسجام هویتی در بیماران مرزی ایجاد کند. همچنین، این روش در مقایسه با برخی دیگر از درمانهای شناختی یا حمایتی، تأثیر پایدارتری در ساختار شخصیت دارد.
کتابهای اتو کرنبرگ (به زبان انگلیسی):
-
Borderline Conditions and Pathological Narcissism (1975)
شرایط مرزی و نارسیسیسم بیمارگون
از مهمترین آثار او که نظریه ساختار شخصیت مرزی را بهطور کلاسیک پایهریزی میکند. -
Severe Personality Disorders: Psychotherapeutic Strategies (1984)
اختلالات شدید شخصیت: راهبردهای رواندرمانی
درباره درمان ساختارهای شخصیت آسیبدیده، بهویژه بیماران مرزی و سایکوتیک. -
Aggression in Personality Disorders and Perversions (1992)
پرخاشگری در اختلالات شخصیت و انحرافات
تحلیل کلینیکی و نظری درباره نقش پرخاشگری در سازمانهای مرزی و پریورژن. -
Love Relations: Normality and Pathology (1995)
روابط عاشقانه: نرمال و آسیبشناختی
بررسی تحلیلی روابط عاشقانه در ساختارهای شخصیتی گوناگون. -
The Psychotherapy of Borderline Conditions (1975)
رواندرمانی شرایط مرزی
راهنمای بالینی برای درمان بیماران مرزی از دیدگاه روانتحلیلی. -
Contemporary Controversies in Psychoanalytic Theory, Techniques, and their Applications (2004)
مناقشههای معاصر در نظریه، تکنیک و کاربرد روانکاوی
اثری کلیدی در تحلیل تفاوتهای مکاتب مختلف روانکاوی و نظریهپردازی جدید. -
Treatment of Severe Personality Disorders: Resolution of Aggression and Recovery of Eroticism (2009)
درمان اختلالات شدید شخصیت: حل پرخاشگری و بازیابی اروس
درباره تحول روانی در درمان شخصیتهای ضداجتماعی، مرزی و نارسیستیک. -
The Inseparable Nature of Love and Aggression: Clinical and Theoretical Perspectives (2011)
ماهیت جداناشدنی عشق و پرخاشگری
تلفیق نظریه غریزهها با روابط ابژه در تحلیل فرایندهای عشق و نفرت. -
Handbook of Dynamic Psychotherapy for Higher Level Personality Pathology (2006)
راهنمای رواندرمانی تحلیلی برای اختلالات شخصیت سطح بالا
متمرکز بر درمان شخصیتهای نوروتیک و عملکرد نسبتاً سالم. -
Narcissism: Denial of the True Self (2004)
نارسیسیسم: انکار خود واقعی
بررسی بالینی و نظری از مکانیسمهای دفاعی در شخصیت نارسیستیک.
نظریه کرنبرگ یکی از جامعترین و منسجمترین تلاشها برای یکپارچهسازی روانکاوی کلاسیک و نظریه روابط ابژه است. او با ارائهٔ الگویی ساختارمحور از شخصیت و آسیبشناسی، به فهم عمیقتر از اختلالات شدید کمک کرده و ابزارهای نظری و بالینی مؤثری برای درمان آنها فراهم آورده است. رویکرد او هم در سطح مفهومی و هم در سطح مداخله، همچنان نقش برجستهای در رواندرمانی معاصر ایفا میکند.
منابع
Kernberg, O. F. (1967). Borderline Personality Organization. Journal of the American Psychoanalytic Association, 15(3), 641–685.
Kernberg, O. F. (1976). Object Relations Theory and Clinical Psychoanalysis. New York: Jason Aronson.
Kernberg, O. F. (1984). Severe Personality Disorders: Psychotherapeutic Strategies. Yale University Press.
Clarkin, J. F., Yeomans, F. E., & Kernberg, O. F. (2006). Psychotherapy for Borderline Personality: Focusing on Object Relations. American Psychiatric Publishing.
دیدگاهتان را بنویسید