نظریه روابط موضوعی (Object Relations Theory)

نظریه روابط موضوعی یکی از بنیادیترین و در عین حال پیچیدهترین نظریههای روانکاوی است که بهطور ویژه به نقش «موضوع» (object) یا فرد دیگر در فرآیندهای روانی و ساختارهای ذهنی توجه میکند. این نظریه که ریشههای آن به فروید بازمیگردد اما با توسعهی چشمگیر در مکتب بریتانیایی روانکاوی، به ویژه با کارهای ملانی کلاین، ویلیام فیربرن و دونالد وینیکات شکل گرفت، بر اهمیت روابط اولیه نوزاد با مراقبین اصلی در شکلگیری شخصیت و ساختارهای روانی تاکید دارد.
منظور از «روابط موضوعی» روابط بین شخصی (interpersonal) است. در واقع اصطلاح آبجکت به هر آن چیزی اشاره دارد که نیازی را برآورده می سازد و در معنایی گسترده تر، موضوع به شخص یا شی بااهمیتی اشاره دارد که موضوع یا هدف احساسات و سائق های یک فرد است. فروید نخستین بار در بحث از سائق های غریزی و در زمینه روابط اولیه مادر-فرزند از اصطلاح موضوعobject استفاده کرد.
روابط موضوعی نه فقط به عنوان تعاملات عینی (objective) بلکه به عنوان ساختارهای ذهنی (subjective) درونیشده و بازنماییهای روانی روابط انسانی فهمیده میشوند که در نهایت بر سلامت روان و انواع اختلالات تاثیرگذارند.
بنابراین میتوان گفت در نظریه روابط موضوعی، «موضوع» به هر فرد یا جنبهای از فرد دیگری اطلاق میشود که به شکل یک تصویر یا ساختار درونی در ذهن فرد شکل گرفته است. این مفهوم فراتر از «شیء» به معنای ساده است و شامل عواطف، خاطرات، ادراکات و حتی جنبههای خیالپردازانه از تجربه رابطهای با دیگران میشود.
ابعاد موضوع در نظریه روانکاوی
همانطور که اشاره شد زیگموند فروید نخستین روانکاوی بود که به مفهوم «موضوع» به عنوان هدف در فعالیت روانی اشاره کرد و مادر را به عنوان موضوع اولیه و اصلی سرمایهگذاری روانی کودک معرفی نمود. فروید موضوع را منبع لذت و درد، اضطراب، خیالپردازی و آرزو دانست که میتواند واقعی یا خیالی باشد.
نظریه روابط موضوعی فراتر از دیدگاه فروید رفته و تاکید میکند که موضوعات خارجی توسط فرد به صورت «تصاویر درونی موضوع» (internal object representations) بازنمایی و در ساختار روانی ثبت میشوند. این تصاویر درونی ترکیبی از صفات، احساسات، عملکردها و روابط تجربهشده با دیگران هستند و به گونهای کدگذاری میشوند که بر عملکرد روان و سازماندهی شخصیت اثر میگذارند.
درونیسازی و تصویر موضوعی (Internal Object Representation)
درونیسازی فرآیندی است که طی آن کودک یا فرد، تجارب ارتباطی خود با دیگران را در قالب ساختارهای ذهنی درونی میسازد. این ساختارها که گاهی به آنها «موضوعات درونی» گفته میشود، حاوی خصوصیات عاطفی و تعاملی اشخاص مهم زندگی هستند.
این درونیسازیها میتوانند جنبههای متناقضی داشته باشند؛ به عنوان مثال یک موضوع میتواند به صورت همزمان خوب و بد، دوست داشتنی و منفور، امن و تهدیدآمیز در ذهن فرد حضور داشته باشد. این تضادها منجر به پیچیدگیهای روانی در روابط بینفردی و درونفردی میشوند.
مکانیسمهای دفاعی در روابط موضوعی
یکی از مهمترین مکانیزمهای دفاعی در نظریه روابط موضوعی، مفهوم تقسیمبندی (splitting) است که ملانی کلاین آن را به تفصیل بررسی کرد. تقسیمبندی به معنای تجزیه خود و موضوع به دو بخش خوب و بد است تا نوزاد بتواند ترسها و اضطرابهای شدید خود را مدیریت کند.
به عنوان مثال، «سینه خوب» (good breast) و «سینه بد» (bad breast) نمایانگر جنبههای مثبت و منفی مراقب اولیهاند که نوزاد به صورت جداگانه تجربه میکند. این تقسیمبندی به عنوان مرحله اولیه و حیاتی در تکامل روانی مطرح میشود و در صورت موفق نبودن، میتواند منجر به اختلالات روانی جدی شود.
نقش مادر به عنوان «ظرف» (Container) در نظریه بیون
ویلفرد بیون در توسعه نظریه روابط موضوعی نقش منحصر به فردی ایفا کرده است. او مفهوم «ظرف» را معرفی کرد که به معنای توانایی مادر برای «نگه داشتن» و تحمل حالتهای روانی تحملناپذیر نوزاد است. این ظرفیت باعث میشود که کودک بتواند اضطراب و احساسات آزاردهنده خود را درون خود پردازش کرده و آنها را در ساختار روانی خود یکپارچه کند.
مادر به عنوان ظرف، تجربههای روانی کودک را جذب کرده، سازماندهی میکند و به شکلی قابل تحمل به کودک بازمیگرداند. این فرایند برای شکلگیری ایگوی سالم و تحمل اضطراب حیاتی است.
نظریهپردازان برجسته روابط موضوعی
ملانی کلاین (1882–1960)
کلاین از پیشگامان اصلی نظریه روابط موضوعی است که تاکید ویژهای بر رابطه پیشادیپال مادر و کودک داشت. او نخستین کسی بود که نقش مکانیزمهایی مثل تقسیمبندی، پروژهسازی و درونیسازی را در روانکاوی کودکان توضیح داد و درمان بازی را به عنوان روشی روانکاوانه در تحلیل کودکان توسعه داد.
او با فروید و آنا فروید در تعاریف و شیوههای درمانی اختلافاتی داشت که منجر به شکلگیری گرایشهای متفاوت در روانکاوی بریتانیا شد.
ویلیام فیربرن
فیربرن نظریهپرداز بریتانیایی بود که نقش موضوع را به عنوان مرکز ساختار روانی و رشد خود مطرح کرد. او به ویژه به تاثیر ناکامی در روابط اولیه و چگونگی شکلگیری اختلالات روانی توجه داشت.
دونالد وینیکات
وینیکات مفهوم «مادر نگهدارنده» و «ظرف» را توسعه داد. او همچنین مفهوم «موضوع انتقالی» را معرفی کرد؛ اشیایی که کودک برای تنظیم احساسات و مدیریت اضطراب جدایی به آنها وابسته میشود (مثل پتو یا عروسک).
ارتباط نظریه روابط موضوعی با سایر رویکردهای روانکاوی و روانشناسی
نظریه روابط موضوعی نه تنها در رواندرمانی روانکاوی و تحلیل رفتار متقابل بلکه در درمان اختلالات جدی مانند اسکیزوفرنی، اختلالات پارانوئید، و اختلالات شخصیت نقش کلیدی داشته است. تحلیل رابطه انتقالی میان درمانگر و مراجع امکان بازسازی روابط موضوعی اولیه را فراهم میکند که میتواند منجر به درمان و تغییرات پایدار روانی شود.
علاوه بر این، نظریه روابط موضوعی مبنای نظریههای نوینتر مانند خود روانشناسی (Kohut) و روانکاوی رابطهای (Relational Psychoanalysis) بوده است که بر اهمیت تعامل و دوگانگی در فرایند درمانی تاکید دارند.
-
روانکاوی خود (Self Psychology):
هیلاری کوهوت، نظریهپرداز برجسته خود روانشناسی، نقش موضوعات را در چارچوب «خود-موضوع» (selfobject) بررسی کرد. خود-موضوعها نقش حمایتگر، تاییدکننده و همدلیکننده را در ساختار خود ایفا میکنند. -
نظریه دلبستگی (Attachment Theory):
جان بولبی نقش موضوعات اولیه (مراقبین) را در شکلگیری الگوهای دلبستگی و تنظیم عاطفی مطرح کرد. نظریه روابط موضوعی چارچوب نظری قوی برای درک این روابط فراهم میآورد. -
روانکاوی رابطهای و بینذهنی (Relational and Intersubjective Psychoanalysis):
این رویکردها بر تعامل دو طرفه و دو ذهنی بودن فرایند درمانی تاکید دارند که مستقیماً از مفاهیم روابط موضوعی استخراج شدهاند. -
نظریه روانکاوی فرانسوی (Lacanian Psychoanalysis):
ژاک لاکان با مفهوم «موضوع کوچک الف» (objet petit a) و کارکردهای نمادین زبان، نقش پیچیده موضوع را در فرایندهای ناخودآگاه فرهنگی و روانی تحلیل میکند.
نقش نظریه روابط موضوعی در درک آسیبهای روانی و تراما
مطالعات نشان دادهاند که تجارب اولیه نوزاد و کودک با مراقبان اصلی، خصوصاً نحوه درونیسازی روابط و کیفیت آن، در مقابله با آسیبهای روانی و اختلالات پس از تراما اهمیت دارد. نظریه روابط موضوعی به توضیح چگونگی تأثیرات عمیق روانی تراما بر روابط اجتماعی و تنظیم عاطفی فرد کمک میکند.
نظریه روابط موضوعی به عنوان یک چارچوب نظری بنیادی در روانکاوی و رواندرمانی، توانسته است درک عمیقتری از پیچیدگیهای روان انسان، ساختارهای درونی ذهنی و اهمیت روابط اولیه فراهم آورد. این نظریه به عنوان پلی میان روانکاوی کلاسیک، روانکاوی معاصر، روانشناسی رشد، و علوم رفتاری، مسیرهای نوینی در پژوهش و درمان اختلالات روانی باز کرده است.
منابع
Bacal, H.A., & Newman, K.M. (1990). Theories of Object Relations: Bridges to Self Psychology.
Bowlby, J. (1969). Attachment and Loss.
Fairbairn, W.R.D. (1994). From Instinct to Self.
Freud, S. (1915). Instincts and Their Vicissitudes.
Klein, M. (1975). Envy and Gratitude and Other Works.
Kohut, H. (1971). The Analysis of the Self.
Lacan, J. (2006). Écrits.
Mills, J. (2010). Object Relations Theory. Entry in The Corsini Encyclopedia of Psychology, 4th Ed.
Sullivan, H.S. (1953). The Interpersonal Theory of Psychiatry.
Winnicott, D.W. (1958). Collected Papers
https://www.researchgate.net/publication/314045956_Object_Relations_Theory.
دیدگاهتان را بنویسید