خشم و راهبردهای تنظیم هیجان

تنظیم هیجان و نقش آن در مدیریت خشم
خشم یکی از هیجانهای اساسی و رایج در زندگی روزمره است که میتواند در موقعیتهای گوناگون، از روابط فردی گرفته تا موقعیتهای اجتماعی، بروز پیدا کند. زمانی که افراد احساس میکنند مانعی در رسیدن به اهدافشان ایجاد شده است، بهویژه وقتی این مانع ناشی از رفتار شخص دیگری باشد، خشم تجربه میشود. گرچه خشم در برخی موارد میتواند کارکردی سازگارانه داشته باشد و فرد را برای دفاع از حقوق خود یا ایجاد تغییر برانگیزد، اما زمانی که شدت یا تکرار آن بیش از حد باشد، پیامدهای منفی متعددی مانند پرخاشگری، خشونت خانگی، سوءاستفاده از کودکان، رانندگی پرخاشگرانه و حتی رفتارهای شدیدتر مانند قتل به همراه دارد. تحقیقات نشان دادهاند که سطوح بالای خشم با اختلالات روانی متعدد، کاهش کیفیت زندگی، افزایش همبودی اختلالات و شدت بیشتر علائم روانشناختی مرتبط است.
یکی از رویکردهای مهم در روانشناسی بالینی، نقش راهبردهای تنظیم هیجان در مدیریت هیجانهای منفی مانند خشم است. تنظیم هیجان فرآیندی شناختی-رفتاری است که فرد را قادر میسازد پاسخهای هیجانی خود را تعدیل کند تا بتواند رفتار هدفمند و سازگارانهای نشان دهد. زمانی که فرد از راهبردهای ناسازگارانه استفاده میکند، خطر بروز مشکلاتی مانند پرخاشگری افزایش مییابد.
مطابق با چارچوب نظری رابرتون و همکاران، سبکهای تنظیم هیجان میتوانند طیفی از کمتنظیمی هیجانی (ناتوانی در مهار هیجانهای منفی) تا زیادتنظیمی هیجانی (تلاش افراطی برای مسدود کردن کامل تجربه هیجانی) را شامل شوند. این سبکها ذاتاً منفی نیستند اما در صورت استفاده نادرست و بدون توجه به شرایط موقعیتی، میتوانند به راهبردهای ناکارآمد تبدیل شوند.
هدف و روش فراتحلیل
مطالعهای که به تازگی منتشر شده است، با عنوان «خشم و راهبردهای تنظیم هیجان: یک فراتحلیل»، کاری است از پوپ و همکاران (2024) که تلاش کرده اند با مرور و تحلیل نظاممند ۸۱ مطالعه (۱۱۵ اندازه اثر) روابط میان انواع راهبردهای تنظیم هیجان و خشم را مشخص کند. راهبردهای مورد بررسی در این پژوهش شامل:
- اجتناب (Avoidance)
- پذیرش (Acceptance)
- حواسپرتی (Distraction)
- ارزیابی مجدد (Reappraisal)
- نشخوار فکری (Rumination)
- سرکوب هیجان (Suppression)
نتایج اصلی فراتحلیل
نتایج این فراتحلیل نشان داد:
- ارتباط مثبت پایدار بین خشم و راهبردهای اجتناب، نشخوار فکری و سرکوب:
افرادی که بیشتر از این راهبردها استفاده میکنند، سطح خشم بالاتری گزارش کردهاند. برای مثال، نشخوار فکری به معنای تکرار ذهنی موقعیتهای منفی گذشته است که میتواند شدت خشم را تشدید کند. همچنین، سرکوب هیجان (پنهانکردن یا فروخوردن احساس خشم) اغلب منجر به انباشت هیجانات و در نتیجه بروز رفتارهای پرخاشگرانه میشود. - ارتباط منفی پایدار بین خشم و راهبردهای پذیرش و ارزیابی مجدد:
افرادی که توانایی پذیرش تجربه هیجانی خود را دارند و از ارزیابی مجدد شناختی (بازبینی دوباره موقعیت برای تغییر تفسیر هیجانی) استفاده میکنند، خشم کمتری تجربه کردهاند. این یافته نشاندهنده اهمیت راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در مدیریت مؤثر خشم است. - حواسپرتی (Distraction):
رابطه بین خشم و حواسپرتی به دلیل محدودیت دادهها قابل تحلیل نبود، اما شواهد نشان میدهد که استفاده موقت و هوشمندانه از حواسپرتی میتواند در برخی شرایط مفید باشد.
ناهمگونی مطالعات و عوامل مؤثر
این فراتحلیل نشان داد که اندازه اثر روابط گزارششده تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند:
- نوع خشم (حاد یا مزمن)
- وضعیت بالینی افراد (وجود یا عدم وجود اختلال روانشناختی)
- سوابق کیفری
- نوع فرهنگ (Individualistic vs. Collectivistic)
- کیفیت طراحی پژوهش
- ترکیب جنسیتی نمونهها
این نتایج نشان میدهد که درک خشم و تنظیم هیجان باید متناسب با ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و فردی باشد.
کاربردهای بالینی کنترل خشم و تنظیم هیجان
یافتههای این فراتحلیل تأکید میکنند که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان یکی از عوامل اصلی تداوم خشم هستند. بنابراین:
- مداخلات شناختی-رفتاری (CBT) که بر آموزش ارزیابی مجدد شناختی و پذیرش تجربه هیجانی تمرکز دارند، میتوانند اثربخشی بالایی در کاهش خشم داشته باشند.
- درمانگران باید در ارزیابی مراجعان، به الگوهای استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان توجه کنند و آموزش راهبردهای سازگارانه را بخشی از فرآیند درمان قرار دهند.
- در حوزه پیشگیری، آموزش تنظیم هیجان در مدارس و محیطهای کاری میتواند نقش مهمی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و ارتقای سلامت روان ایفا کند.
این فراتحلیل جامع نشان داد که خشم با استفاده متفاوت از راهبردهای تنظیم هیجان ارتباط دارد. استفاده از اجتناب، نشخوار فکری و سرکوب با سطوح بالاتر خشم همراه است، در حالی که پذیرش و ارزیابی مجدد شناختی با سطوح پایینتر خشم ارتباط دارند. این یافتهها نه تنها در حوزه درمان و پیشگیری اهمیت دارند بلکه برای طراحی برنامههای آموزشی و پژوهشهای آینده نیز کاربردی هستند.
منابع
Pope, G. V., Necita, D.-M., Mio, A. C., & Sentogutai-Tatar, A. (2024). Anger and emotion regulation strategies: A meta-analysis. Journal of Emotion Regulation, 12(3), 145–162.
Roberton, T., Daffern, M., & Bucks, R. S. (2012). Emotion regulation and aggression. Aggression and Violent Behavior, 17(1), 72–82.
Gross, J. J. (2015). Emotion regulation: Current status and future prospects. Psychological Inquiry, 26(1), 1–26.
دیدگاهتان را بنویسید