تعریف ایگو Ego

ایگو – Ego
ایگو در نظریه روانکاوی، آن بخشی از شخصیت انسانی است که بهصورت «خود» یا «من» تجربه میشود و از طریق ادراک با دنیای بیرونی در تماس است. گفته میشود که ایگو بخشی است که بهیاد میسپارد، ارزیابی میکند، برنامهریزی میکند و بهروشهای مختلف نسبت به جهان فیزیکی و اجتماعی پیرامون واکنش نشان داده و در آن عمل میکند. بر اساس نظریه روانکاوی، ایگو در کنار اید (که عامل امیال غریزی اولیه در نظر گرفته میشود) و سوپرایگو (که بخش اخلاقی شخصیت تلقی میگردد)، یکی از سه بخش اصلی ذهن انسان است که زیگموند فروید در توصیف پویاییهای روانی معرفی کرده است.
ایگو (در لاتین بهمعنای «من»)، طبق نظر فروید، عملکردهای اجرایی شخصیت را شامل میشود؛ ایگو نقش یکپارچهساز دنیای درونی و بیرونی، و همچنین واسطه بین اید و سوپرایگو را ایفا میکند. ایگو با فراهم کردن یک نقطه مرجع شخصی که رخدادهای گذشته (ذخیرهشده در حافظه) را به کنشهای حال و آینده (نمایشدادهشده در پیشبینی و تخیل) ربط میدهد، به رفتار تداوم و انسجام میبخشد. ایگو نه کاملاً همپوشان با بدن است و نه با کل شخصیت، گرچه تجربیات اولیه «خود» اغلب حول مفاهیم بدنی شکل میگیرند. ایگو پس از شکلگیری، توانایی تغییر در طول زندگی را دارد؛ بهویژه در شرایط تهدید، بیماری یا دگرگونیهای عمده در زندگی.
رشد ایگو Ego Development
نوزاد انسان نسبت به محرکها واکنش نشان میدهد اما نمیتواند آنها را کنترل، پیشبینی یا تغییر دهد؛ چه محرک بیرونی باشد چه درونی. در این مرحله، ادراک بدوی و پراکنده است، فعالیت حرکتی ابتدایی و ناهماهنگ بوده و حرکت خودخواسته ممکن نیست. یادگیری به ابتداییترین نوع شرطیسازی محرک-پاسخ محدود میشود.
ایگو نوزاد در رابطه با دنیای بیرونی رشد میکند و همانطور که روانکاوی تأکید میکند، بازتاب تلاشهای نوزاد ناتوان و وابسته برای تغییر یا کاهش محرکهای شدید و آزارنده است. سازوکارهایی برای کنترل تنش پدید میآیند که همزمان راههایی برای دستیابی به ارضا جستجو میکنند و این سازوکارها بهتدریج پیچیدهتر شده و به شکلگیری مهارتهای تسلط میانجامند.
در آغاز، ادراک و فعالیت حرکتی بههم گره خوردهاند و تحریک بلافاصله به کنش منجر میشود. توانایی بهتعویقانداختن عمل، درحالیکه تنش حاصل از آن تحمل میشود، اساس تمامی عملکردهای پیشرفتهتر ایگو را شکل میدهد. این تأخیر، نمونهای آغازین از نقش ایگو در کارکرد شخصیت در مراحل بعدی زندگی است. جدایی آموختهشده بین تحریک و پاسخ، به فعالیتهای ذهنی پیچیدهتری مانند تفکر، تخیل و برنامهریزی امکان بروز میدهد. ایگو از طریق این فرایندها توانایی آزمون واقعیت بهشکل غیرمستقیم، تصور پیامدهای گوناگون، و انتخاب مسیر مناسب برای دستیابی به اهداف محتمل را بهدست میآورد. ذخیره و یادآوری خاطرات گذشته برای داوری و تفکر ضروری است. یادگیری زبان که در سال دوم و سوم آغاز میشود، ابزار نیرومندی برای توسعه فرآیندهای منطقی تفکر و همچنین وسیلهای برای ارتباط و کنترل محیط فراهم میآورد.
رشد بیشتر ایگو و پیدایش سوپرایگو
با رشد بیشتر فرد، ایگو تفکیکیافتهتر میشود و سوپرایگو شکل میگیرد. سوپرایگو نشاندهنده بازداری غرایز و کنترل تکانهها از طریق درونیسازی معیارهای والدین و جامعه است. در نتیجه، معیارهای اخلاقی که ایگو آنها را درک میکند، بخشی از شخصیت میشوند. در این مرحله، تعارض وارد ساختار روان میشود؛ عاملی ضروری برای رشد و بلوغ شخصیت. ایگو میکوشد بین اید و سوپرایگو میانجیگری کند و در این مسیر سازوکارهایی بهنام مکانیسمهای دفاعی ایجاد میشوند.
از زمانی که مفهوم و ساختار ایگو توسط فروید تعریف شد و کارل یونگ آن را گسترش داد، نظریهپردازان دیگر برداشتهای متفاوتی از ایگو ارائه کردهاند.
قدرت ایگو (Ego Strength)
ایگوی نیرومند با ویژگیهای زیر مشخص میشود: عینیت در ادراک دنیای بیرونی و خودآگاهی (بینش)، توانایی سازماندهی فعالیتها در بازههای زمانی طولانی (که امکان برنامهریزی و پایبندی به آن را فراهم میکند)، و توانایی انتخاب قاطعانه بین گزینهها درحالیکه به تصمیمات خود پایبند میماند. فردی با ایگوی قوی همچنین میتواند در برابر فشارهای محیطی و اجتماعی فوری مقاومت کند و مسیر مناسبی را با تأمل و انتخاب برگزیند. همچنین چنین فردی توسط امیال خود تحت سلطه قرار نمیگیرد، بلکه قادر است آنها را به مسیرهای سودمند هدایت کند.
در مقابل، ضعف ایگو با ویژگیهایی چون رفتار تکانشی یا آنی، احساس خودکمبینی یا عقده حقارت، هویت شکننده، ناپایداری هیجانی و آسیبپذیری بیشازحد مشخص میشود. در چنین شرایطی، ادراک فرد از خود و واقعیت ممکن است دچار تحریف شود. فرد ممکن است در انجام کارهای ثمربخش ناتوان باشد، چرا که انرژیاش صرف حفاظت از خودپندارههای غیرواقعبینانه میشود یا درگیر نشانههای رواننژندانه میگردد. همچنین ضعف ایگو میتواند پشتپرده حس اغراقشده از خویشتن باشد که با خودبزرگبینی و عقده برتری همراه است.
این مطلب در دایرةالمعارف بریتانیکا، نوشته و توسط تیم سایکوداک ترجمه شده. تعریف ایگو در دیکشنری بریتانیکا آخرینبار توسط آدام آگوستین Adam Augustyn. بهروزرسانی شده است. برای مطالعه کامل مقاله، به لینک زیر مراجعه کنید: https://www.britannica.com/topic/ego-philosophy-and-psychology
مدل ساختاری شخصیت (Structural Model of Personality)
اید، ایگو ، سوپرایگو
اید (Id): بر اساس نظریه فروید، ما با اید متولد میشویم. اید بخش اولیه و غریزی شخصیت است که بر اساس «اصل لذت» (Pleasure Principle) عمل میکند. اید خواستار ارضای فوری نیازها و امیال است، بدون توجه به محدودیتها یا واقعیتهای محیطی. به عنوان مثال، وقتی کودک گرسنه است، اید خواهان غذاست و کودک گریه میکند تا نیازش برآورده شود. اید فقط به رضایت خود اهمیت میدهد و به نیازهای دیگران یا زمانبندی توجهی ندارد.
ایگو (Ego): در طول سه سال اول زندگی، با تعامل کودک با دنیای بیرونی، بخش دوم شخصیت یعنی ایگو شکل میگیرد. ایگو بر اساس «اصل واقعیت» (Reality Principle) عمل میکند و میان خواستههای فوری اید و محدودیتهای واقعی محیط تعادل برقرار میکند. ایگو میفهمد که دیگران نیز نیازهایی دارند و رفتارهای تکانشی میتواند به ضرر بلندمدت فرد باشد. بنابراین، ایگو سعی میکند نیازهای اید را به گونهای برآورده کند که با واقعیتهای محیط سازگار باشد.
سوپرایگو (Superego): تا حدود پنج سالگی، سوپرایگو شکل میگیرد که بخش اخلاقی و قضاوتگر شخصیت است. سوپرایگو از درونیسازی معیارها و ارزشهای والدین و جامعه ناشی میشود و به عنوان «وجدان» (Conscience) عمل میکند. این بخش باورهای فرد درباره درست و غلط را تعیین میکند و تلاش میکند رفتار را در چارچوبهای اخلاقی حفظ کند.
نقش ایگو در حفظ تعادل و مکانیسمهای دفاعی (Role of Ego in Balance and Defense Mechanisms)
ایگو وظیفه دشوار حفظ تعادل میان خواستههای اید، محدودیتهای سوپرایگو و واقعیتهای دنیای بیرونی را دارد. این تعادل برای سلامت روان و رفتار متعادل ضروری است.
برای محافظت از خود در برابر اضطراب ناشی از تعارضهای درونی، ایگو از مکانیسمهای دفاعی (Defense Mechanisms) استفاده میکند که به صورت ناخودآگاه به کنترل هیجانات و افکار تهدیدآمیز کمک میکنند. برخی از مهمترین مکانیسمهای دفاعی عبارتاند از:
-
واپسرانی (Repression)
-
انکار (Denial)
-
جابجایی (Displacement)
-
فرافکنی (Projection)
-
عقلانیسازی (Rationalization)
-
وارونهسازی (Reaction Formation)
این مکانیسمها به ایگو امکان میدهند تا تنش روانی را کاهش داده و با شرایط دشوار کنار بیاید.
ایگوی قوی توانایی مدیریت این تعارضات را دارد و رفتارهای منطقی، متعادل و سازگار نشان میدهد. در مقابل، ضعف ایگو ممکن است منجر به رفتارهای تکانشی، اضطراب یا وسواسهای اخلاقی شود.
برای خواندن مقاله «Ego» در سایت AllPsych روی لینک زیر کلیک کنید :
https://allpsych.com/psychology101/personality/ego/
دیدگاهتان را بنویسید