آنچه باید درباره «بیون» بدانیم
بیون کیست؟ زندگی، اندیشه و جایگاه او در روانکاوی
ویلفرد روپر بیون (Wilfred R. Bion) یکی از نوآورترین و بحثبرانگیزترین چهرههای روانکاوی در قرن بیستم است؛ متفکری که تلاش کرد روانکاوی را از توصیف صرف ساختارهای ناخودآگاه به «فهم فرایندهای تفکر و تجربهٔ هیجانی» بکشاند. سبک نگارش فلسفی، استعارهمحور و گاهی رمزآلود او موجب شده که خواندن آثارش دشوار باشد، اما دقیقاً همین دشواری باعث شده نسلهای جدید روانکاوان به او بازگردند و مفاهیمش را مرتب بازخوانی کنند.
بیون چگونه وارد روانکاوی شد؟ (زندگی و مسیر حرفهای)
بیون در سال ۱۸۹۷ در هند متولد شد و در هشتسالگی به انگلستان فرستاده شد. او در مدرسهٔ کوئینز کالج آکسفورد تاریخ خواند و پس از آن در دانشگاه کالج لندن (UCL) پزشکی را آغاز کرد. علاقهٔ او به ذهن و روان، بهویژه پس از آشنایی با ویلفرد تروتر، شکلی جدیتر به خود گرفت. کتاب معروف تروتر با عنوان «غرایز گله در صلح و جنگ» تأثیر عمیقی بر او گذاشت و ذهن بیون را نسبت به پدیدههای گروهی حساس کرد. در جنگ جهانی اول، بیون بهعنوان فرماندهٔ تانک در فرانسه خدمت کرد و بهدلیل شجاعتش، «لژیون دونور» و «DSO» دریافت کرد. تجربهٔ او از جبهههای جنگ، از آشوب روانی سربازان و از ذهنیت جمعی، بعدها هستهٔ شکلگیری بخش بزرگی از نظریهٔ او دربارهٔ «گروهها» شد. پس از جنگ، او تحلیل آموزشیاش را نزد جان ریکمن آغاز کرد و سپس وارد تحلیل نزد ملانی کلاین شد؛ تحلیلی که مسیر فکری او را برای همیشه تغییر داد.
بیون بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۲ مدیر کلینیک روانکاوی لندن و بین ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ رئیس انجمن روانکاوی بریتانیا بود. او از ۱۹۶۸ تا پایان عمر در لسآنجلس کار کرد و تنها دو ماه پیش از مرگش در سال ۱۹۷۹ به انگلستان بازگشت.
چرا تجربهٔ جنگ جهانی دوم برای بیون کلیدی بود؟
کار بیون با سربازان آسیبدیدهٔ جنگ جهانی دوم به او فرصتی منحصربهفرد داد تا:
شکلگیری اضطراب، وحشت و گسیختگی را در محیطهای گروهی ببیند؛
بفهمد گروهها «ذهنی جمعی» میسازند؛
الگوهای رفتاری ناخودآگاه در گروهها را مشاهده کند؛
فرایندهای دفاعیای را بیابد که در سطح جمعی عمل میکنند (مثل وابستگی، حمله–گریز، جفتسازی).
بیون بعدها این مشاهدات را در مجموعهٔ مقالات خود که با عنوان Experiences in Groups منتشر شد، به نظریه تبدیل کرد. این کتاب نهتنها برای رواندرمانی گروهی، بلکه در مدیریت، سازمانها، آموزش و حتی علوم سیاسی اثرگذار شد.
چگونه بیون مفاهیم ملانی کلاین را دریافت و دگرگون کرد؟
بیون در دههٔ ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در دل مکتب کلاینی قرار داشت، اما او هیچوقت به یک مفسر صرف آموزشهای کلاین تبدیل نشد. بلکه:
۱) همانندسازی فرافکنانه
کلاین آن را یک «دفاع بدوی» میدانست؛ امّا بیون آن را به وسیلهٔ اصلی ارتباط ناخودآگاه میان بیمار و درمانگر تبدیل کرد.
او معتقد بود بیمار بخشهایی از تجربهٔ هیجانیاش را در درمانگر «جا میدهد» تا درمانگر آنها را هضم و معنا کند.
۲) دو وضعیت پارانوئید–اسکیزوئید و وضعیت افسرده وار
کلاین این دو وضعیت را دو سازمان روانی مجزا میدانست.
بیون آنها را در تعادل پویا قرار داد؛ دو حالت سیال که ذهن بین آنها در حرکت است.
۳) مفهوم انقلابی بیون «ظرف–مظروف (Container–Contained)»
یکی از مفاهیم بنیادی نظریهٔ بیون است.
ذهن نوزاد مملو از هیجانات خام یا «بتا المانها»ست؛ تجربههایی که قابل تفکر نیستند.
مادر (و بعدتر، درمانگر) با «تابآوری» و «حضور ذهنی» این هیجانات خام را در خود نگه میدارد و آنها را به آلفا المان — یعنی مواد خام تفکر — تبدیل میکند.
این مدل شالودهٔ نظریهٔ او دربارهٔ پیدایش تفکر شد.
۴) نظریهٔ تفکر
از دید بیون، تفکر نه یک توانش شناختی، بلکه پاسخ به نیازِ هضم تجربهٔ هیجانی است.
تفکر زمانی متولد میشود که تجربهٔ هیجانی تحمل و پردازش شود، نه اجتناب یا دفع.
کتابهای مهم بیون کداماند؟
آثار کلاسیک بیون در دههٔ ۱۹۶۰ منتشر شدند و هرکدام سنگبنای یک بخش از دستگاه نظری او هستند:
Learning from Experience (1962)
معرفی «بتا المانها»، «آلفا فانکشن» و نقش تجربهٔ هیجانی در تفکر.
Elements of Psycho-Analysis (1963)
کوششی برای نظاممندکردن مفاهیم بیونی.
Transformations (1965)
پیرامون دگرگونی تجربه در ذهن و رابطهٔ تحلیلی.
Attention and Interpretation (1970)
دربارهٔ چگونگی توجه تحلیلگر، تفسیر، و مواجهه با «O».
همچنین کتاب Experiences in Groups از دههٔ ۱۹۵۰، هنوز یکی از foundational texts رواندرمانی گروهی است.
پیوند میان ذهنیت گروهی و نظریهٔ تفکر؛ از گروه تا روان فرد
بیون معتقد بود که نظریهٔ تفکر او — یعنی:
بتا المانهاآلفا فانکشن
ظرف–مظروف
تجربهٔ هیجانی
تولد تفکر
درواقع ادامهٔ مستقیم کار اولیهٔ او روی گروههاست.
او باور داشت همان نیروهایی که رفتار گروه را سازماندهی میکنند، در سطح فردی نیز عمل میکنند.
بااینحال، ملانی کلاین:
کار بیون در مورد گروهها را تأیید نکرد،
همچنین با تبیین او از «انتقال متقابل» بر اساس همانندسازی فرافکنانهٔ توسعهیافته موافق نبود.
این اختلافها بعدها شکاف مهمی در مدرسهٔ کلاینی پدید آورد.
بیون امروز چه جایگاهی دارد؟ (Bion Today)
در دهههای اخیر، روانکاوی بار دیگر بهصورت جدی به سراغ بیون رفته است، بهویژه:
ایدههای متأخر او در لسآنجلس
نوشتههای پیچیدهٔ فلسفیاش
مفهوم بنیادی و رازآلود O
و کتاب سهجلدی Memoir of the Future
مفهوم «O» چیست؟
«O» نزد بیون به معنای:
حقیقت محض
واقعیت ناپیدا
امر غیرقابلدانستن
تجربهٔ عینی نشدهٔ روانی است.
تحلیلگر باید یاد بگیرد در حضور «O» بایستد؛ یعنی با ناشناختهٔ مطلق، با ابهام، با چیزی که هنوز «به کلمه تبدیل نشده» کار کند.
این مفهوم از چالشبرانگیزترین ایدههای تاریخ روانکاوی است.
میراث بیون؛ چرا نسلهای جدید به او بازمیگردند؟
روش او برای فهم هیجان و تفکر هنوز کاملاً مدرن است.
مدل ظرف–مظروف در تئوری رشد نوزاد، تروما، اختلالات مرزی و کار با حالات اولیهٔ ذهنی ضروری شده است.
نظریات او دربارهٔ Countertransference جایگاه درمانگر را بهصورت ریشهای تغییر داد.
نوشتههای او در مدیریت، آموزش، تحلیل گروهها و حتی علوم سیاسی کاربرد دارند.
بیون تحلیلگر را به «تحمل نکردنیترینِ تجربهها» دعوت میکند، نه صرفاً به تفسیر محتوای ذهنی بیمار.
چرا نباید بیون را جدا از روزنفلد و هانا سگال خواند؟
اگرچه سبک بیون یکتا و غیرقابل تقلید است، اندیشههای او در بستری وسیعتر شکل گرفتهاند.
سه نقطهٔ اصلی مکتب کلاینی متأخر عبارتند از:
۱) ویلفرد بیون
نظریهٔ تفکر، ظرف–مظروف، گروهها، و O.
۲) هربرت روزنفلد
پژوهش در روانپریشی، مرگخواهی، آسیب به ایگو و حالتهای اسکیزوئید پیچیده.
۳) هانا سگال
نمادسازی، هنر، صورتبندی دقیق وضعیتهای پارانوئید–اسکیزوئید و افسرده.
درک آثار بیون بدون درک کار این دو متفکر امکانپذیر نیست.
این مطلب توسط تیم ترجمه سایکوداک انجام شده است، امیدواریم برای روانکاوان و روانشناسان علاقمند به این موضوع مفید واقع شده باشد.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مطلب بسیار جالب و مفیدی بود.